به نام خدای عزیزم...
سلام.
مشغول مطالعه ی کتاب حکایت دولت و فرزانگی بودم؛یه قسمت کتاب،جوان خیلی عصبانی میاد پیش دولتمند و در حدی عصبانی بود که به قول نویسنده،حاضر بود به دولتمند لعنت بفرسته؛ولی بعد خیلی خوب به حرف های دولتمند گوش میده.
کاری که دولتمند اینجا میکنه،اینه که همون جور که مشغوله و داره کار خودش را میکنه،خیلی قاطع و محکم،از نظر و دلیل خودش دفاع میکنه و اونی که فکر میکنه درسته را خیلی محکم میگه و به قول خودمون از داد و بیداد های جوان نمیترسه.
یه نکته ای که من یاد گرفتم این بود که؛اگه واقعا به باوری باور داریم و قبولش داریم و مطمئنیم حرفمون و کارمون درسته،لطفا از داد و بیدادهای دیگران نترسیم و سفت و محکم از باورهامون دفاع کنیم.🤗🤗
این روز ها و شب های محرم،بازار اونایی که قصد دارند باورهای ما را نابود کنن،زیادی گرمه.لطفا بصیرت داشته باشیم و سفت و محکم وایسیم و از باورهامون دفاع کنیم.😋😋