روز نوشته های من

اینجا انعکاس ذهن من است.
چهارشنبه, ۵ شهریور ۱۳۹۹، ۱۲:۰۲ ب.ظ

شکارچی ماهری باشیم😉

به نام خدای عزیزم...

سلام.

امروز یه کم به جای مامانم رفتم دم مغازه.دختر خالم اومد از دم مغازه رد شد و گفت آجی خداحافظ.گفتم خداحافظ.رو صندلی نشسته بودم و دو ثانیه بعد صداش کردم دوباره،ولی رفته بودش.فک کنم باید سریع میپریدم بالا و صداش میکردم.

 

ناخودآگاه یاد این افتادم که فرصت ها و لحظه های زندگی هم خیلی سریع رد میشن و منتظر ما نمیمونن که از رو صندلی که نشسته ایم،بلند بشیم و تازه تصمیم بگیریم.خیلی زودتر از اونی که فکرش را بکنیم،فرصت ها رد شدن،باید منتظر شکار لحظه ها باشیم؛وقتی یه فرصتی دیدیم،شکارش کنیم و نهایتا استفاده را ازش ببریم.

راستش باید شکارچی ماهری باشیم😉😉

یاد یه سخن از معصوم افتادم با این مضمون که فرصت ها مثل ابر گذرانند.

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۹/۰۶/۰۵
طیبه علی حسنی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی