روز نوشته های من

اینجا انعکاس ذهن من است.
يكشنبه, ۹ شهریور ۱۳۹۹، ۱۲:۵۳ ق.ظ

اسب عصّاری

به نام خدای عزیزم...

سلام.

یه اصطلاحی هست به عنوان اسب عصّاری؛این اسب را میبندن و چشماش راهم میبندن و شروع میکنن به دواندن اسب.این اسب تو خیال خودش فکر میکنه الان کیلومتر ها جلورفته،ولی وقتی چشمش را باز میکنن،می بینه نهایتا یه قدم رفته جلو یا سر جای خودشه و یا یه قدم رفته عقب.

 

خیلی خیلی ذهنم درگیر این قضیه شد که نکنه ماهم اسب عصّاری باشیم؛یعنی همش بِدویم و تلاش کنیم و خودمونم فکر کنیم اوووف کلی پیشرفت کردم ولی در اصل،سر جای خودمون باشیم و همش درجا زده باشیم.

از درجا زدن میترسم.از اینکه همش تلاش کنم و نتیجه مطلوب نباشه میترسم😢😢

 

یا حسین(علیه السلام)به حق این روزها و شب ها قسمت میدم،کمکمون کن رشد کنیم.دست ما را تا حالا خیییلی گرفتی،لطفا دستمون را نگه دار و ما را تو مکتب خودت رشد بده❤❤

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۹/۰۶/۰۹
طیبه علی حسنی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی