روز نوشته های من

اینجا انعکاس ذهن من است.
جمعه, ۷ شهریور ۱۳۹۹، ۰۹:۱۴ ب.ظ

فقط دفعه اول ترسید😒

به نام خدای عزیزم...

سلام.

داشتم از کنار مهمون های جدید خونمون(فنچ کوچولوهای ناز)رد میشدم.یهویی کرم گرفت منو و یه بشکن کنارشون زدم.یهو حس کردم ترسیدم.انگار خودشون را جمع و جور کردن.بعد دوباره و سه باره و چند باره اینکار را تکرار کردم،ولی واکنشی نشون ندادن.رفتم و دوباره هم اومدم و اینکار را کردم،و باز هم واکنشی نشون ندادن😁😁

 

به این فکر کردم،خیلی وقت ها ترس های ماهم همینجوره.اگه یه بار با ترسمون مواجه بشیم و بریم روبرو بشیم باهاش،دفعه بعد نمیترسیم.

ما خیلی وقتا اگه با ترس هامون مواجه بشیم،میبینیم انگار اون قدرا هم ترس نداشت😉

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۹/۰۶/۰۷
طیبه علی حسنی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی