روز نوشته های من

اینجا انعکاس ذهن من است.
شنبه, ۲۲ شهریور ۱۳۹۹، ۱۰:۴۴ ب.ظ

علت بعضی ترس ها🙄

به نام خدای عزیزم...

سلام.

شنیدی میگن مار گزیده از ریسمون سیاه و سفیدم میترسه😐😐حالا شده نقل این روزهای من🙄🙄

داداشم یه مرغ داشت و شب که میشد میومد نزدیک در اتاقمون و منم میخواستم برم بیرون،همیشه این مرغه منو میترسوند..

الان چند روزه که مرغه را بُردیم پیش بقیه مرغ ها ولی هنوزم وقتی میخوام برم تو حیاط،انگار منتظرم این مرغه بپره جلوم و بازم بترسم😐😐

 

راستش خیلی از ترس های ما هم همینجوره؛شاید قبلا یه مرغی بوده و ما را ترسونده ولی حالا نیستش دیگه ولی هنووووز که هنوزه ما داریم میترسیم😐😐

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۹/۰۶/۲۲
طیبه علی حسنی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی