روز نوشته های من

اینجا انعکاس ذهن من است.
جمعه, ۳ مرداد ۱۳۹۹، ۰۷:۲۵ ب.ظ

سلام سلام

به نام خدا...

سلام.

امروز برای یه موضوعی ،زنگ زدم به یه آدم متشخص و ازشون مشورت کردم.بعد که صحبتم با ایشون تموم شد،زنگ زدم به یه دوستام.این دوستم گوشی را جواب نداد.منم رفتم خرامان خرامان سراغ کارهای خودم که یهویی دیدم تلفن زنگ خورد.پیش خودم گفتم خب احتمالا همون دوستمه که زنگیدم و جواب نداد و حالا  خودش زنگ زده.از قضا من به گوشی دوستم زنگ زده بودم و شماره ای که رو تلفن افتاده بود هم یه شماره همراه بود،منم گوشی را برداشتم و خیییلی گررررم سلام کردم...بعد یهو دیدم یه صدای دیگه ای میگه الو الو...من دیدم وااااای،این دوستم نبوده که زنگ زده و اون آدم متشخصی بوده که قبل دوستم بهش زنگ زده بودم و الان زنگ زده و یه نکته ای را درمورد همون موضوع بهم بگه....منو میگی،داشتم از خجالت آب میشدم😣😣فقط پیش خودم گفتم خدایا شکرت که اون آدم منو نمی شناسه وگرنه آبروم رفته بود...

 

خلاصه که حواسمون را جمع کنیم هر گردی گردو نیست...هرکی با تلفن همراه زنگ میزنه حتما دوستمون نیست😂😂

و یه نکته ی خیلی مهم؛گاهی وقتا روی شک و گمان یه کاری میکنیم و بعد میگیم عجب غلطی کردما،کاش یه کم مصمم تر و با فکر تر پیش میرفتم و کاش انقدر بی گدار به آب نمیزدم(انقدر گرم سلام نمیکردم)

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۹/۰۵/۰۳
طیبه علی حسنی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی