سپردم به وکیلم😉
به نام خدای عزیزم...
سلام.
چند روزی بود که ذهنم درگیر موضوعی بود و این مشکل هیچ جوره حل نمیشد...دیگه مستأصل مونده بودم که چکار کنم...آخه بدجور استخوان تو زخم بودم😔😕یهو به ذهنم رسید که خوبه پاشم به فلانی زنگ بزنم و بهش بگم، شاید بتونه مشکلم را حل کنه🤔🤔به محض اینکه این فکر اومد تو ذهنم،نمیدونم چی شد که یهویی به خودم اومدم و گفتم حواست هست میخوای چکار کنی؟؟میخوای بری مشکل و مسئله به این کوچیکی را به یکی دیگه بگی که اونم کلی از نظر خودش قضاوت بکنه و آیا تازه بتونه مشکل را حل کنه یا نه؟!چرا نمیری به خود خدا بگی تا مشکلت را حل کنه؟؟یعنی اون آدم بیشتر از خدا میتونه...بابا،خدا لا حول و لا قوه هست؛یعنی هیچ قوت و نیرویی بیشتر از اون نیست...
خلاصه که با تشر هایی که به خودم زدم،از فکری که اومده بود تو ذهنم پشیمون و شرمنده شدم و کلی گفتم خدایا منو ببخش که از اول حواسم نبود بیام پیش خودت😔😔 و خلاصه که مثله خیلی وقتای دیگه صفر تا صدش را سپردم به خودش😍😍بعد مامانم ازم پرسید چی شد مشکلت حل شد؟منم با غرور خاصی گفتم سپردمش به وکیلم😉😉خیلی حس قشنگیه وقتی خدا را وکیل خودت میگیری و بهش توکل میکنی و با خیال راحت به زندگی ات و روزمرگی هات میرسی🤗🤗
مرسی که هستی خداجونم😍😘
#❤