روز نوشته های من

اینجا انعکاس ذهن من است.
سه شنبه, ۳۱ تیر ۱۳۹۹، ۱۲:۴۶ ب.ظ

آخرین لواشک های امسالم به خوبی جمع شدن🤗

به نام خالق خوشمزه ها...

سلام.

امسال مامان گلم یه عالمه لواشک خوشمزه برامون درست کرد...سینی آخر لواشک ها را آورد تو اتاق و به من گفت هر موقع رسیدی جمعشون کن...منم رفتم که برم خوشمزه ها را جمع کنم...یه کم چسبیده بود به ته سینی و با دست کنده نمیشد و با چاقو رفتم سراغش😅بهشون گفتم زهی خیال باطل که من ازتون بگذرم 😉😅😅خلاصه که با هر ضرب و زوری بود،لواشک ها را جدا کردم ولی یهویی نمیدونم چی شد که چاقو از دستم در رفت و رو انگشت شصتم یه خراش کوچیک انداخت....بعدا اومدم دیدم ااا شصت اون یکی دستمم یه خراش داره ولی یه کم عمیق تره نسبت به اون  دستم و تازه یادمم نبود از کجاست😅

 

راستش خراش دست خوب میشه،حواسمون به خراش قلبمون باشه...چند روزیه رو قلبم یه خراش افتاده و نمیدونم التیامش چیه؟

حواسمون باشه خراش دست را میشه درست کرد،نهایتا یه دوتا چسب زخم میزنی و با بتادین ضدعفونی میکنی و بعد چند روز خوب میشه...ولی حواسمون هست رو قلب بقیه خراش ننداریم،خراش قلب به این زودی ها خوب نمیشه،بتادینی وجود نداره که ضد عفونی کنیم و چسبی وجود نداره که التیام بده...

 

رفیق،حواسمون باشه خراشی رو قلبی نندازیم😉

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۹/۰۴/۳۱
طیبه علی حسنی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی